جایگاه علم و معلم از دیدگاه امام علی(علیه السلام) پدرمعنوی من و شما....


پدرمعنوی من و شما

 

 

نخستین نغمه‌های آسمانی وحی در اسلام، بیان کننده ارزش قلم و آموزش علم و دانش است و آن را از جمله نعمتهای مهمّ خداوند در مورد انسان معرفی می‌کند.


تعلیم، تاباندن نورعلم و دمیدن روح حیات به کالبد روح جامعه و تعلّم رها شدن ازگرداب نادانسته‌هاست. اسلام در این حرکت از همه مکاتب پیشقدم‌تر و مصمّم‌تر است، به طوری که آموزش و فراگیری دانش از محوری‌ترین برنامه‌های فردی و اجتماعی این مکتب الهی به شمار می‌رود. نخستین نغمه‌های آسمانی وحی در اسلام، بیان کننده ارزش قلم و آموزش علم و دانش است و آن را از جمله نعمتهای مهمّ خداوند در مورد انسان معرفی می‌کند. اولین معلّم این مکتب ذات باری‌تعالی و نخستین دانش آموزش نبی مکرم اسلام است و تنها کسی که از همان آغاز نبوت عنوان شاگردی پیامبر اسلام را بردوش می کشید، امیرالمومنان علی(علیه السلام) بودکه در سیر این مراحل، تمام علوم پیامبر خدا و سایر سفیران آسمانى همگى به مولاى متقیان امیر المؤمنین علیه السلام منتقل گردید و او وارث کلیه علوم آسمانى گشت.


اهمیت علم و علم آموزی
در بیانات حضرت علی(ع) اهمیت علم و علم آموزی از زوایای مختلف مورد توجه و امعان نظر قرار گرفته است. محور برخی روایات، این است که «ارزش و اصالت و شرافت انسان بر علم اوست» مانند«حسبَ المرء عقله»، «العلم الشرف الاحساب»، «اقل الناس قیمه قلهم علماً» و مانند آن.


برخی از روایات، حیات بودن علم را مورد تاکید قرار داده اند، مانند«العالمی و ان کان مینا و الجاهل قید و ان کان حیاً»، «العلم احدی الحیاتین»، «لان العلم حیاه القلوب»، «العلم الحیاه»، «العلم محیی النفس»، « بالعلم تکون الحیوه».


در برخی روایات علم منشا قدرت دانسته شده است. مانند :«الملوک حکام علی الناس و العلماء حکام علی الملوک»، «العلم سلطان من وجده صال به ومن یجده صل علیه».


برخی روایات ناظر بر«جنبه عبادی» علم هستند مانند «قلیل من العلم خیر من کثیر العباده»، «نوع مع علم خیره من صلاه مع جهل»، «العباده من غیر علم و لا زهاده تعب الجسد» برخی دیگر از روایات «مزیت علم» را بر مال نشان می دهند.


برخی دیگر از روایات اهمیت علم را از زاویه ی «هدایتی و ارشادی» آن مورد توجه قرار داده اند مانند: «العلم یهدی الی الحق»، «العلم یرشدک الی ما امرک الله به»، «العلم دلیل»، «العلم یرشدک».


گروهی از روایات، شأن و منزلت علم را از دیدگاه «ارتباط آن با عقل» تبیین کرده اند برای مثال «العلم امام العقل و العقل تابعه»، «العلم مصباح العقل»، «العلم عنوان العقل»، « موید العقل العلم»، «غنی العاقل بعلمه» و مانند آن .


در مجموع باید گفت که علم در بیانات امام علی (ع) جایگاه رفیع و متعالی دارد به گونه ای که هویت انسانی انسان، وابسته به آن و سعادت و نیک بختی اش در گرو آن است. اگر حضرت در باب شأن و منزلت عقل فرمود: «الانسان تعقله» در جای دیگر عقل را تابع علم، و علم را امام عقل معرفی کرده است. علم در نگاه امام «اصل و سرچشمه همه خوبی ها»، «بزرگترین گنج»، «برترین راهنمایی»، «راس همه فضیلت ها» و «گمشده ی مومن » است.


جایگاه طالب علم
قال على (علیه السلام): «قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله علیه وآله): مَنْ سَلَکَ طَریقاً یَطْلُبُ فیهِ عِلْماً سَلَکَ اللهُ بِه طَریقاً اِلَى الْجَنَّةِ، وَ اَنَّ الْمَلائِکَةَ لَتَضَعُ اَجْنِحَتَها لِطالِبِ الْعِلْمِ رِضاً بِه، وَ اَنَّهُ لَیَسْتَغْفِرُ لِطالِبِ الْعِلْمِ مَنْ فِى السَّماءِ، وَ مَنْ فِى الاَْرْضِ حَتَّى الْحُوتِ فِى الْبَحْرِ».


«کسى که به جاده علم و دانش قدم نهد خداوند او را به سوى بهشت رهنمون خواهد شد، و فرشتگان بال و پر خویش را با میل و رغبت زیر پاهاى اهل علم مى گسترانند و تمام موجودات آسمان و زمین، حتّى ماهیان دریا، براى طالب علم استغفار مى کنند»(بحار الانوار، جلد 1، صفحه 164).


حضرت على (علیه السلام) در این سه جمله، اهمیّت و ارزش بى نظیر جویندگان علم و دانش را بیان مى فرماید. در جمله اوّل ارتباط و پیوندى بین بهشت و علم و دانش برقرار مى کند، و راه رسیدن به بهشت را گذر از خیابان ها و کوچه هاى علم و دانایى معرّفى مى نماید. مفهوم این سخن آن است که راه جهنّم از کوره راه هاى جهل و نادانى مى گذرد! همان گونه که در آیه شریفه 179 سوره اعراف به این مطلب تصریح شده است. خداوند متعال مى فرماید:


(وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الاِْنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لایَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ اَعْیُنٌ لایُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لایَسْمَعُونَ بِها اُولئِکَ کَالاَْنْعامِ بَلْ هُمْ اَضَلُّ اُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ)، «به یقین گروه بسیارى از جنّ و انس را براى دوزخ آفریدیم، آن ها دل هایى(عقل) دارند که با آن(اندیشه نمى کنند) نمى فهمند و چشمانى که با آن نمى بینند و گوش هایى که با آن نمى شنوند، آن ها همچون چهارپایانند، بلکه گمراه تر، آن ها همان غافلانند».


امام (علیه السلام) در قسمت دوم روایت فوق، خبر از بال و پر گشودن ملائکه بر سر راه اهل علم می دهند، چرا که خداوند در داستان آفرینش آدم به علم و دانش او اشاره کرد و در مسابقه علم و دانش بین آدم و فرشتگان، آدم برنده شد. از آن جا فهمیدند سجده در برابر آدم براى چه بوده است، آن ها از این طریق به ارزش حقیقى علم و دانش پى بردند و بدین جهت بال و پر خویش را براى جویندگان علم و دانش مى گسترانند. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در جمله سوم از استغفار تمام موجودات زمین و آسمان، حتّى ماهى هاى دریا، براى طالبان علم و دانش سخن مى گوید.


جایگاه معلم
اسلام معلم را به عنوان پدر روحانی معرفی می کند و می گوید: (اب معلمک) یعنی یکی از پدران ثلاثه تو، معلمی است که به تو دانش می آموزد و بنابراین تمام حقوقی که درباره پدر و مادر رعایت می شود باید در حق معلم به صورت کامل تری رعایت گردد. نام معلم چنان با عظمت است که در جای جای متون اسلامی از او تجلیل به عمل آمده تا به آن حد که خداوند علیم خود را معلم خوانده و رسول الله (ص) فرموده اند: (انما بعثت معلما).


حضرت امیر مؤمنان علی علیه السلام احترام معلم را بر هر قشری از جامعه لازم می دانست و به مسلمانان سفارش می کرد که به پاس خدمات این گروه ارزشمند در هر مقامی که باشند، آنان را همانند پدر خود گرامی بدارند و در این زمینه فرمود: «قُمْ عَنْ مَجْلِسِکَ لاَِبیکَ وَمُعَلِّمِکَ وَلَوْ کُنْتَ اَمیرا؛ به پاس گرامی داشت پدر و معلم خود به پا خیز! گرچه پادشاه باشی».


همچنین آن حضرت در مورد آثار معلمین در جامعه می فرمایند: «العلماء باقون ما بقی الدهر اعیانهم مفقوده و امثالکم فی القلوب موجوده» دانشمندان تا پایان جهان زنده اند، شخص آنها در میان نیست اما آثارشان در قلبها موجود است و چنین است که علما به مقام شفاعت می رسند.


برتری های علم و معلم
معلم بدین سبب بر دیگران برتری دارد که حامل و ناشر علم است، علم هفت امتیاز دارد و به همین جهت از زخارف دنیا با ارزش تر است. این فضیلت را امام علی علیه السلام در سخنانی، این گونه برمی شمارد:


1. علم، میراث انبیاست و مال، میراث فرعون ها.


2. علم را هر چه انفاق کنی، کم نمی شود، ولی مال را هر چه خرج کنی، کم خواهد شد.


3. مال، احتیاج به حافظ و نگهبان دارد وصاحب مال باید در نگهداری آن مراقبت کند، ولی علم، نه تنها احتیاج به مراقبت ندارد، بلکه صاحب خود را هم از خطرها و ضررها حفظ می کند.


4. علم تا قیامت همراه آدمی است، ولی مال و ثروت پس از مرگ رها می شود.


5. مال برای مؤمن و کافر حاصل می شود، ولی علم فقط برای اهل ایمان حاصل می شود.


6. تمام مردم در امر دین خود نیازمند اهل علمند، ولی نیازمند صاحبان ثروت نیستند.


7. علم در هنگام عبور صاحبش از صراط، او را یاری می کند، ولی ثروت در عبور از صراط، مانع و مزاحم صاحب خود می شود.


معلم در مقام هدایت، به نوعی پدر روحانی انسان هاست، بر این اساس بر پدر جسمانی برتری دارد.


--------------------------------------
منابع و مآخذ:
- قرآن کریم
- ادیب، علی محمّدحسین(1362). راه و روش تربیت از دیدگاه امام علی (ع). ترجمه دکتر سید محمّد رادمنش. تهران: مؤسسه انجام کتاب.
- اصول کافی، ج 1، ص 35، شرح و ترجمه سید جواد مصطفوی، انتشارات علمیه اسلامیه، چاپ اول. 
- الآمدی، عبدالواحد(1383). شرح غررالحکم و درالکلم، تهران: دانشگاه تهران.
- امامی، جعفر؛ آشتیانی، محمّدرضا(1358). ترجمه گویا و شرح فشرده‏ای بر نهج‏البلاغه، مؤسسه مطبوعاتی هدف.
- دلشاد تهرانی، مصطفی(1387). سیرى در تربیت اسلامى، تهران: دریا، چاپ دهم.
- شهیدی، سید جعفر(1370). نهج البلاغه، تهران: سروش.

 

http://www.hozehkh.com




      

زندگی به سبک امام جواد علیه السلام

 

جوان ها به دلیل ویژگی اخلاقی و رفتاری که دارند، همیشه به دنبال الگویی برتر هستند تا بتوانند با الگوبرداری از آن، راه زندگی خود را مشخص و روشن کنند. امام جواد(علیه السلام) به عنوان جوان ترین امام، الگویی کامل برای همه شیعیان به ویژه جوانان است که می توان با بهره گیری از روش های زندگی آن امام، بهترین و زیباترین سبک زندگی را از آن برداشت کرد.


این نوشته قطعاً کامل نیست اما چند برداشت کوتاه است از زندگی امامی که مجموعه رفتارش می تواند الگوی جامعی برای زندگی جوانان امروزی باشد.


1. تصور کنید پدر همسرتان قاتل پدرتان باشد 
تا اتفاق کوچکی می افتد، سریع بحث شان گل می کند. زن و شوهرهای جوان امروزی را می گویم که نقل هر جرو بحث شان، متهم کردن خانواده طرف مقابل است؛ عبارت هایی تکراری مثل اینکه «مامانت اینا چرا دیشب اون جوری با من حرف زدند» یا «بابا و مامانت زندگیمونو به هم زدند با این دخالت هاشون.»


در میان ما هستند کسانی که به نوعی با خانواده همسرشان مشکلات زیادی دارند و حسابی از یکدیگر دل چرکینند؛ به خصوص که بعضی از زوج های جوان این قضیه را یک جورهایی افتخار می دانند که مثلاً با خانواده همسرشان قطع رابطه کرده اند.


حالا تصور کنید پدر همسرتان قاتل پدرتان باشد و دشمن شماره یک ایل و تبار شما؛ درست مثل امام جواد(علیه السلام) که همسرش دختر مأمون بود اما رفتارش با این پدر همسر چطور بود. امام محمد تقی (علیه السلام) با وجود آن که با ام الفضل دختر بزرگ مأمون به زور خود او ازدواج می کند اما هیچگاه در برابر مأمون که دشمن او و پدرانش بوده رفتار بدی از خود نشان نداد.


2. آیا شیک پوشی اشکال دارد؟
بعضی ها عادت کرده اند لباس کهنه و ژولیده ای بپوشند و از شیک پوشی و لباس های نظیف دوری می کنند به بهانه اینکه نکند دنیازده شوند و درگیر زخارف دنیا. شیخ صدوق از على بن مهزیار از امام نهم(علیه السلام) روایت کرده که: نمازهاى واجب را با خز و سایر لباسهاى قیمتى مى خواند و عباى گرانبهایى به دوش ‍ مى انداخت، جبه خز مى پوشید و با همین لباسهاى اعلاء نماز مى خواند به ما هم امر می کرد در چنین لباسهایى نماز بخوانیم (1).


معروف است که یکى از دراویش به لباس امام صادق(علیه السلام) اعتراض کرد و ایشان در جواب فرمودند: بیا جلو به لباس زیرین من دست بزن، آمد و لمس کرد دید جامه اى از کرباس به تن دارد، در حالیکه آن درویش در زیر خرقه جامه اى بس نرم از پارچه اى لطیف پوشیده بود، و با این حرکت امام(علیه السلام)، رسوا شد.


احترام مؤمن در قاموس فرهنگ اهل بیت علیهم السلام از کعبه هم بالاتر است، مؤمنین باید با ظاهرى آراسته و پاکیزه در انظار عموم حاضر شوند و این مطلب در مواردى که فرد جداى از موقعیت فردى، نوعى انتساب به جامعه مسلمین دارد از اهمیت بیشترى برخوردار مى شود.


3. تا به حال به عیادت مریض رفتی؟
تا به حال شده، مریض شده باشی و چشم انتظار کسی که بیاد عیادت شما؟! و هنگامی که کسی به عیادت شما می‌آید چقدر خوشحال می شوید و احساس شعف می کنید. امام جواد(علیه السلام) با شنیدن خبر بیمارى یکى از دوستان خویش به عیادتش مى رود، و با حضور بر بالین بیمار و احوالپرسى از او، امید به زندگى را در وى تقویت مى کند.


احمد بن ابى خلف مى گوید: دیدار امام جواد(علیه السلام) ، نشاط و قوتى را به جسم و جانم ریخت که درد را فراموش کردم و همه ى حواس من متوجه حضرتش شد، کنار بسترم نشست و کتابى از یونس بن عبدالرحمان با موضوع اعمال روز و شب و مستحبات وارده ، بالاى سرم بود، امام(علیه السلام) آن را برداشت و صفحاتى از آن را خواند و تا آخر کتاب ورق زد و به همه ى صفحات آن نگاهى انداخت ، و سپس فرمود: خدا یونس را رحمت کند، خدا یونس را رحمت کند، خدایونس را رحمت کند(2).


4. از وابستگی به مسئولان حکومتی استفاده ای نکردند
امام جواد(علیه السلام) فرزند پیشوای شیعیان بود و داماد خلیفه عباسی اما از این انتساب ها چه استفاده ای کرد؟ این روایت معروف را از یکی از یاران ایشان بخوانید: « در بغداد خدمت امام جواد(علیه السلام) شرفیاب شدم و وقتی زندگی شان را دیدم، در ذهنم خطور کرد که ایشان به زندگی مرفهی رسیده اند و با این اوضاع هرگز به وطن خود مدینه بر نمی گردند.


امام(علیه السلام) در این لحظه سرش را به زیر انداخت و در حالی که رنگش از اندوه زرد شده بود، فرمود نان جوین و نمک خشن در حرم رسول الله (صلی الله علیه و آله) نزد من از آنچه می بینی محبوب تر است».(3)


اما بعد از این اتفاق در بغداد نماند و با همسرش ام الفضل به مدینه بازگشت و همچون پدران خود زیست و تا سال 220 هجری در آنجا زندگی کرد.


5. چطور با مخالفانشان برخورد می کردند؟
حتماً برایمان پیش آمده که در مجلسی شرکت کرده باشیم و سوالات دینی یا مسائلی دیگر را از ما بپرسند و اگر مطالعه ای داشته باشیم بتوانیم دست و پا شکسته جوابی بدهیم یا کلاً سوال را بی جواب بگذاریم. به راستی چقدر درباره مسائل روزمره دینی مان اطلاع داریم و چقدر برای خواندن و دانستن این مسائل وقت می گذاریم؟ تا در زمان ضرورت بتوانیم جواب مخالفان دینمان را بدهیم.


در زمان امامت امام جواد(علیه السلام) حاکمان وقت برای آنکه این امام همام(علیه السلام) را امتحان کنند، در مناظرات زیادی از ایشان دعوت می کردند تا با دیگر علما و دانشمندان شهر به مناظره بپردازند.


شاید یکی از معروف ترین مناظرات حضرت با یحیی بن اکثم ( معروف ترین عالم اهل سنت آن زمان) است که سوالاتی را آماده کرده بود تا ایشان در جواب آنها باز بمانند اما یحیی بن اکثم با پرسیدن اولین سوال خود که مربوط به مجازات شکار حیوان با لباس احرام بود به توانایی و علم امام(علیه السلام) پی برد.


6. از گرفتاری مردم فرار نکنید
گاهی وقت ها خودمان را می زنیم به آن راه؛ دستاویز هم زیاد است و ماده و تبصره و قانونش هم این جور مواقع خیلی راحت یادمان می آید. حاضریم هر کاری بکنیم تا گذرمان به گرفتاری های مردم و دوست و همسایه نیفتد؛ راه پیچاندش را هم خیلی خوب بلدیم. خلاصه به این راحتی ها دم به تله نمی دهیم.


مردی از اهالی سیستان که در سال اول خلافت معتصم عباسی با امام نهم(علیه السلام) همسفر بود، می گوید: در همه موارد با هم بودیم. روزی در سر سفره غذا به امام جواد(علیه السلام) عرض کردم، فرماندار شهر ما یکی از دوستان و شیفتگان شما اهل بیت(علیهم السلام) است. مأمورین او برای من مالیات نوشته اند و پرداخت آن برایم سنگین است. لطف کنید و نامه ای برای او بنویسید تا با من مدارا کند. امام(علیه السلام) با وجود آن که فرماندار شهر را نمی شناخت. قلم و کاغذی برداشت و چنین نوشت: «حامل این نامه نکته زیبایی را یادآور شد که تو به آیین پسندیده ای گرایش داری. مطمئناً تو در مقابل عمل نیک، پاداش خواهی داشت. به برادرانت احسان کن و بدان که خداوند عزیز و جلیل از ریزترین اعمال و رفتارت سوال خواهد کرد». مرد سیستانی وقتی نامه را به نزد حسین بن عبدالله نیشابوری ( فرماندار سیستان) می برد، می گوید او دستور مالیات را بر من ببخشد. و اضافه کرد تا زمانی که من فرماندار این شهر هستم، تو را از گرفتن مالیات معاف کردم. وتقی وضعیت خانوادگی ام را برایش شرح دادم، برای حل مشکلات معیشتی ام اقداماتی انجام داد و مقداری هم اضافه به من کمک کرد.


7. مرا به بازی چه کار؟
تاکنون فکر کرده ایم که وقت فرزندانمان و حتی خودمان را چگونه می گذرانیم؟ چقدر برای وقت، آن هم در این دوران طلایی زندگی شان ارزش قائلیم؟ در میان ما کم نیستند فرزندان و کودکانی که از این دوران برای یادگیری بسیاری از مسائل دینی نهایت استفاده را می کنند و برخی هم بی تفاوت سرگرم بازی های کامپیوتری و تبلت و... هستند.


نقل است «روزی مردم برای ملاقات با امام جواد(علیه السلام) که در خردسالی به مقام امامت رسیدند، در بغداد جمع می شوند. در میان جمع شخصی به نام علی بن حسان واسطی معروف به عمش برای امام جواد(علیه السلام) چند اسباب بازی که یکی از آنها نقره بود، می برد. عمش می گوید وقتی به خدمت امام(علیه السلام) رسیدم به او سلام دادم. حضرت پاسخم را دادند اما در چهره مبارکشان کراهتی را مشاهده کردم. ایشان به من دستور نشستن ندادند.


به ایشان نزدیک شدم و اسباب بازی ها را در حضورشان گذاشتم. غضب آلود به من نظر کردند و آنها را کنار زدند و فرمودند: «ما لهذا خلقنی الله ما انا و اللعب/ خدای متعال من را برای اینها نیافریده. مرا به بازی چه کار؟» من از ایشان درخواست عفو کردم. حضرت مرا بخشیدند.» اینها همه نشان می دهد که ایشان هرگز وقت گرانبهایشان را به آن دسته از امور دنیوی که جلب توجه می کند، صرف نمی کردند.


------------------
1. اعیان الشیعه، ج 4، جزو 3 ص 219، زندگانى امام محمدالتقى الجواد ص 31.
2. وسایل الشیعة : 27/100، ح 33319.
3. بحار الانوار، ج 50، ص 48.

 

زندگی به سبک امام جوان

 




      

 

 

نمایشگاه انقلاب اسلامی ،تهدیدها و فرصت ها

 

نمایشگاهی باعنوان انقلاب اسلامی،تهدیدها و فرصت ها به مناسبت دهه فجر در محل مدرسه علمیه معصومیه چناران توسط بانوان طلبه

این شهرستانبرگزارشد.همچنین حمایت ها و راهنمایی های ارزشمند امام جمعه شهرستان حجةالاسلام و المسلمین تاجی نیز در برگزاری نمایشگاه بسیار موثر بوده است.

 

افتتاحیه نمایشگاه

 

نمایشگاه انقلاب اسلامی،تهدیدها و فرصت ها

 

نمایشگاه انقلاب اسلامی،تهدیدها و فرصت ها

 

نمایشگاه انقلاب اسلامی،تهدیدها و فرصت ها

 

نمایشگاه انقلاب اسلامی،تهدیدها و فرصت ها

 

نمایشگاه انقلاب اسلامی ،اهدیدها و فرصت ها

 

قسمت بیرونی نمایشگاه به صورت نمادین ورود امام خمینی(رحمةالله علیه)به ایران بازسازی شده بود و هم چنین شعارنویسی های ابتدای انقلاب و راه پیمایی های خودجوش مردم به تصویر کشیده شده بود.قسمت داخلی نمایشگاه به ترتیب دارای غرفه های: ( 1-تهدید نظامی  2- تحریم اقتصادی  3- تهاجم فرهنگی  4- فتنه88  5- تشیع لندنی  6- نامه رهبری  7- داعش  ) بوده است. هم چنین علاوه بر غرفه های ذکر شده متناسب با هریک از غرفه ها کلیپ هایی برای بازدیدکنندگان پخش می شد که در صورت تمایل در اختیارشان قرار میگرفت.

نمایشگاه دارای دو فروشگاه (کتاب) و (عفاف و حجاب)  نیز بوده است.

این نمایشگاه 2بار تمدید شده و تقریبا تا اواسط اسفند ماه1393 نیز ادامه داشته است.

هم چنین در سال های قبل نیز نمایشگاه هایی با عنوان جنگ نرم - پنجه های شیطانی و بصیرت انقلابی نیز برگزار شده بود که با استقبال خوبی مواجه شد که سبب تمدید مدت زمان نمایشگاه گردید.

 

به عنوان نمونه برخی از تصاویر غرفه ها:

(برای مشاهده تصاویر در اندازه اصلی روی آنها کلیک کنید.)

 

یاسرالحبیب

 

تشیع لندنی

حسن اللهیاری

 

تشیع لندنی

 

سخن بزرگان درباره تشیع لندنی

نمایشگاه انقلاب اسلامی,تهدیدهاوفرصت ها

 

 

 

تصاویر تمامی غرفه هارا میتوانید از لینک زیر دانلود کنید

رمزفایل:masoomiyeh

لینک های دانلود:

افتتاحیه نمایشگاه

  غرفه تهدید نظامی

 غرفه تحریم اقتصادی

غرفه تهاجم فرهنگی

غرفه فتنه88

غرفه تشیع لندنی

نامه رهبری

غرفه داعش

فیلم نمایشگاه

 

 

 

 

 




      

مدیرمدرسه علمیه معصومیه چناران

 

لطفا ضمن معرفی، مختصری از سوابق کاری و مدیریتی خود را بیان کنید.

  اینجانب سمیه صمدی بی نیازی از سال 1388 افتخار همکاری با مدرسه علمیه معصومیه   را دارم.

  مدرسه علمیه معصومیه در سال 1377 با پذیرش 40 طلبه شروع به فعالیت کرد. در حال    حاضر در این مدرسه، طلاب محترم در چند پایه مشغول به تحصیل می باشند که با    همکاری طلاب فارغ التحصیل، نقش بسزایی در امور فرهنگی شهرستان به عهده دارند؛ از   جمله شرکت در: عرصه های تبلیغی و فرهنگیمؤسسات قرآنی، حضور خواهران به عنوان  مربی در طرح رحمت، ائمه جماعات مدارس دخترانه، شرکت در حلقه های صالحین به عنوان  سرگروه و مربی، همچنین برگزاری کرسی های آزاد اندیشی بین مدرسه علمیه معصومیه   و دانشگاه؛ از جمله کرسی آزاد اندیشی با عنوان «جوان و مطالبات سیاسی» که با    همکاری مدرسه علمیه معصومیه، مدرسه علمیه امام صادق علیه السلام، دانشگاه پیام  نور، دانشگاه علمی کاربردی در سطح شهرستان با حضور اساتید و فضلا و دانشجویان  برگزار شد.

 

دور نمایی از نقش و تاثیر خواهران طلبه در ارتقاء فرهنگ عمومی جامعه را بیان نمائید.

خواهران طلبه با بهره گیری از رهنمودهای اصیل اسلام، به ارائه سبک زندگی دینی در جامعه پرداخته و پاسخگوی سؤالات شرعی بانوان شهرستان می باشند و با ظاهر آراسته به عفاف و حجاب و با تکیه بر اخلاق حسنه و برخورد شایسته، الگویی مناسب و ملموس برای دیگر بانوان جامعه اند. آنها با تأسَی به تعالیم الهی مُبلَغ اخلاق اسلامی در ابعادی چون عفاف و حجاب، سبک زندگی دینی، حقوق خانواده و تربیت فرزند و نقش اقتصاد

صحیح در اداره خانواده اند و به عنوان مشاور مذهبی نیز فعالیت های مثمر ثمری در رفع شبهات دینی انجام می دهند.

انجام فعالیت های دینی و فرهنگی حوزه علمیه تا چه اندازه پاسخگوی نیازهای جامعه می باشد؟

خواهران طلبه به عنوان مبلغ دینی با شرکت در مراسم مذهبی شهرستان، نقش عمده ای را به عنوان سخنران مجالس در جهت تبیین مباحث دینی و اخلاقی ایفاء می کنند.

 البته با توجه به شبهاتی که هرساله پیرامون نحوه  عزاداری حسینی در جامعه نمودار می شود، لزوم تحقیق و بررسی بیشتر، جهت ارائه نحوه مطلوب برگزاری مراسم عزاداری، ضروری به نظر می رسد که این مهم، بیشتر از همه بر عهده طلاب و روحانیت می باشد.

نقش برنامه های درسی ارائه شده در مدرسه های علمیه در تهذیب طلاب و بالا بردن شناخت صحیح آنها از اخلاق اسلامی را چگونه ارزیابی می کنید.

با توجه به اینکه درس اخلاق از دروس فرعی حوزه به شمار می آید؛ لزوم استفاده بیشتر از منابع اخلاقی و نیز تکیه بر تفسیر قرآن و نهج البلاغه، جهت ارتقاء کیفی مباحث اخلاقی، ضروری به نظر می رسد تا با پشتوانه بهتری شاهد بکارگیری اخلاق اسلامی و تهذیب نفس در طلاب عزیز باشیم.    

چه موانع و مشکلاتی بر سر راه ارتقاء هر چه بهتر وبیشتر حوزه علمیه می بینید؟

      با توجه به اینکه مدرسه علمیه معصومیه، تنها مدرسه رسمی خواهران چناران می باشد؛ نیاز به گسترش و ایجاد امکانات و فضاسازی مناسب، جهت امکان پذیرش طلاب مشتاق به تحصیل در شهرستان و خدمات رسانی مطلوب تر به طلاب در حال تحصیل، در زمینه های پژوهشی و امکان دستیابی به منابع مورد نیاز تحقیقات درسی، جهت ارتقاء حوزه امری ضروری است که انشاء الله با عنایات الهی و مشارکت مسئولان شهرستان، محقق خواهد شد.

 

  ع.رجبی

 




      
<   <<   6   7   8   9      


پیامهای عمومی ارسال شده

+ *پیام من به خواهران این است، اگر مى‏خواهند که سر پل صراط، زینب(سلام الله علیها) در کنار مادرش زهراى مرضیه(سلام الله علیها)، راه را بر آنان نگیرند، دست به دست هم داده و فرزندان و شوهران برادارن و عزیزانى را که توان رزم دارند، به سوى جبهه گسیل دارند، که ما قصد قدس داریم نه تنها کربلا.* فرازی از وصیت‌نامه شهید محمدرضا شبانى

+ *خواهرم، فاطمه‏ وار باشید.* فرازی از وصیت‌نامه شهید علی ‏اکبر دلیمى

+ *مرا کفن نکنید و با لباس خون آلود به خاک بسپارید با همان لباس به زیارت امام حسین (ع) که سالها آرزویش را مى کشیدم بروم البته لیاقت زیارت امام حسین را در دنیا نداشتم و امیدوارم با ریخته شدن خونم، هزاران منتظر که سالها انتظار قبر شش گوشه امام حسین (ع) را مى کشیدند، باز شود و با پیروزى مسلمین ملت بتوانند آزادانه به زیارت مولایشان شرف یاب شوند .* فرازی از وصیت‌نامه شهید ابراهیم صالحی

+ مادر! امید است که من با شهادتم بتوانم در آن دنیا، و به یارى فاطمه زهرا(س)، حق مادر خودم را ادا کنم. فرازی از وصیت‌نامه شهید هادى نیرومندزاده

+ *زن است که می تواند در پیمودن راه خدا، خود را به حضرت زهرا(س) برساند. و می تواند برعکس یعنى پشت به خدا کرده، خود را مانند زن امام حسن(ع) کند، که به قعر جهنم فرستاده شد.* +فرازی از وصیت‌نامه شهید محمدحسن قلى زاده

+ می دانم از دست دادن من شاید سنگین باشد، ولى غم از دست دادن حسین(ع) بر فاطمه (س) مگر سنگین نبود؟ +فرازی از وصیت‌نامه شهید عباس اسداللهى

+ مادر مهربانم! سلام من بر تو که بالاخره بر احساس مادرانه ‏ات پیروز شدى و فرزندت را روانه میدان نبرد با کفار کردى. و گفتى که تو را در راه خدا هدیه به انقلاب اسلامى می ‏کنم. من به وجود تو افتخار می ‏کنم، که تو مادرى از سلاله فاطمه زهرا(س) هستى. +فرازی از وصیت‌نامه شهید على فلکى

+ علی(ع) : از کفّاره گناهان بزرگ، یاری کردن مظلوم و شاد نمودن دل غمین است. وَ "قَالَ(علیه‏ لسلام) " مِنْ کَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ إِغَاثَةُ "الْمَلْهُوفِ " وَ "التَّنْفِیسُ " عَنِ "الْمَکْرُوبِ " نهج البلاغه – حکمت 24

+ همه روز روزه بودن،‌ همه شب نماز کردن همه ساله حج نمودن، سفر حجاز کردن شب جمعه‌ها نخفتن،‌ به خدای راز گفتن ز وجود بی نیازش، طلب نیاز کردن به خدا که هیچ کس را ، ثمر آنقدر نباشد که به روی ناامیدی در بسته باز کردن

+ بالاترین ارتفاع برای سقوط.. افتادن از چشمان مهدی فاطمه است..


[Designed By Ashoora.ir    مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ ]