من و یک دنیا حسرت... 

حیف که رفتی رمضان! کاش می ماندی تا همه این خوبی های آشنا با فطرتمان، تا پایان عمر با ما می ماند تا حلاوت بندگی و شهد مؤانست با کلام الهی را که در بهار رمضان در جانمان کاشتی به درختی تنومند بدل می کردیم نه اینکه در روزهای فراق تو به طوفان غفلت ما از ریشه در آید و باز من بمانم و حسرت!

پایان ماه رمضان

 رمضان!
آمدنت را به تمنا نشسته بودیم و حالا رفتنت را به حسرت
چه شور انگیز بود لحظات حلولت و چه اندوه آفرین است هنگامه غروبت


ای ماه خدا!
این یک ماه برایمان تمرین خوب بندگی بود بدون دخالت شیطان!
این یک ماه برایمان خاطرات خوبی بود از نجواهای خودمانی در لحظات صفر عاشقی!
این یک ماه برایمان فرصت خوبی بود برای مرور خوبی ها از دستگیری و انفاق گرفته تا محبت و همدلی و خدمت رسانی!
این یک ماه برایمان وقت مغتنمی بود برای انس با کلام خدا برای آشتی با جاری زلال قرآن!
این یک ماه برایمان ...


حیف که رفتی رمضان! کاش می ماندی تا همه این خوبی های آشنا با فطرتمان، تا پایان عمر با ما می ماند تا حلاوت بندگی و شهد مؤانست با کلام الهی را که در بهار رمضان در جانمان کاشتی به درختی تنومند بدل می کردیم نه اینکه در روزهای فراق تو به طوفان غفلت ما از ریشه در آید و باز من بمانم و حسرت!
رمضان! ماه محبوب خدا، تو را به جای وداع سلام می کنم که در روزهای آسمانی تو قدری غبار غفلت از دلم رخت بر بست و لحظه ای با فطرتم عجین گشتم!
سلام ماه ضیافت! ماه عبادت! هنگامه نمایش قدرت اسلام! غرر الایام!

سلام رمضان! سلام هم‏نشین همراهم! همراه دل‏نشینم، 
وقتی آمدی؛
تو بودی و من بودم ویک ماه تمام؛
تو بودی و من بودم و قلب شکسته‏ام،
تو بودی و من بودم و گناهان کم شده‏ام؛
تو بودی و من بودم و اشتیاقم برای نیمه شب های تنهایی برای خلوت با خدایم در سحرهای دل ربایت!

سلام شهر صیام! که هر شب من بودم و تو بودی و جشنوار? عاشقانه هایم در کوچه های سحر؛
من بود و تو بودی و بهشت بی‏تکراری بنام افتتاح؛
من بودم و تو بودی و راه و رسم عاشقی در طریق ابوحمزه؛
من بودم و تو بودی و ندای سبحانک یا الله تعالیت یا رحمان در دعای بی مثال مجیر؛
من بودم و تو بودی و تکرار بی ملال نام های هزارگانه ی خداوندم به امید آشتی و عنایتش در شب های از هزار شب بهتر قدر و دعای جوشن کبیر.
اصلا من بودم و تو بودی و «مناجات با خدا»!
و حالا که می روی 
من هستم و یک دل پر از فراق؛
یک چشم پر از انتظار...


رمضان! برای دوباره دیدنت؛ برای بار دیگر تنفس کردنت در کوچه پس کوچه های شوال و ذیقعده و ذیحجه و... رجب و شعبان با قدرتی که از تو گرفته ام گام بر می دارم تا یک بار دیگر، تو را در آغوش بگیرم و دوباره سلامت کنم ای ماه رحمت، ای ماه بزرگ!
السّلامُ علیَکَ مِن مُجاوِر رقّت فیه القلوب، وَ قلّت فیهِ الذُنُوب...
السَلامُ علیَکَ مِن شَهر لا تُنافِسُهُ الایام...
السَلامُ علیکَ مِن مطلوبٌ قبلَ وَقتهِ، و مَحزونٌ علیه قَبلَ فوتهِ...

سرکار خانم التفاتی/ مدرسه علمیه حضرت زینب(سلام الله علیها)

http://www.hozehkh.com/OneEntry.aspx?entryID=12252