نقش علمای خراسانی در وقایع و تحولات پس از مشروطه برکسی پوشیده نیست. در این بین نام تعدادی از این علما به دلیل شرایط زمانی و مکانی دوران زندگی ایشان بسیار شناخته شده بوده و اغلب مردم با خدمات آنان به جامعه اسلامی ایران در این دوره زمانی بیش از یک صد ساله آشنا هستند ولی نام برخی از آنان نیز کمتر در عرصه عمومی به گوش رسیده و رسانه ها به ذکر خدمات آنان پرداخته اند.

شیخ غلامرضا واعظ طبسی

یکی از این ستارگان ناشناخته عالم مجاهد ، واعظ پرهیزگار، پارسا، علاقه‌مند و عاشق نشر معارف دینی شیخ غلامرضا طبسی معروف به واعظ طبسی (ره) است که سال 1313 قمری در خانواده ای متدین و اهل فضل در شهرستان طبس دیده به جهان گشود.


تحصیلات و اساتید
او پس از طی دوران کودکی، تحصیلات مقدماتی را در زادگاهش فراگرفت و سپس در سال 1341 قمری یعنی در 28 سالگی جهت ادامه تحصیل، به حوزه علمیه قم هجرت کرد. شیخ غلامرضا، دوره سطح را در حوزة علمیه قم در نزد فرزانگان نامداری چون حضرت آیت‌الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی (ره)، عارف و سالک ربانی آیت‌الله آخوند ملاعلی همدانی (ره) و خطیب نامدار و جلیل القدر آیت‌الله میرزا محمد همدانی(ره) فرا گرفت. او به خوبی از پس این تعالیم به ویژه آموزش‌های فن خطابه بر آمد تا جایی که مرحوم آیت الله العظمی مرعشی(ره) درباره‌اش گفتند : «مرحوم طبسی به خاطر طلاقت لسان و ملاحت بیان، نادره زمان در فن خطابه و سخنوری به شمار می‌رفت.»(1)


سخنوری یگانه وبی نظیر 
شیخ غلامرضا پس از آن و با توجه به توانایی خاص خود در فن خطابه همت خود را بر ارشاد مردم قرار داد و با سفر به مناطق مختلف از جمله اصفهان،تهران،یزد، همدان وخراسان و حتی عربستان، شام و عراق به تبلیغ تشیع مبادرت کرد. استعداد عجیب او در فن سخنوری باعث شده بود تا بسیار خوش بیان بوده و سخنان گفته شده با متانت و آرامشش، به دل مخاطبان بنشیند. صحبت شیخ غلامرضا در منبر، آن چنان مسلسل وار و روان بود که طی یک ساعت سخنرانی، گویا نفس نمی‌کشید و به این جهت مورد عنایت خاص حضرت آیت اللّه العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (ره ) قرار داشت. در پای خطابه و منبرش علما، رجال مملکتی و حتی افرادی از مذاهب دیگر شرکت می‌کردند. حرف‌هایش چنان شوری در مستمعین ایجاد می‌کرد که در هر کوی و برزنی سخن از او به میان می‌آمد و مورد عنایت مراجع و علمای بزرگ عصر خود نیز بود.


آیت اللّه العظمی اراکی(ره) در این باره گفته اند : «آقای طبسی در مدرسه خان حجره داشت و من هم آنجا بودم و حجره من محاذی حجره ایشان بود، هنگامی که آقای طبسی با رفیق خود آقای حاج شیخ حسن همدانی مباحثه می‌کرد، صدایش آن قدر رسا و بلند بود که از داخل حجره به گوش می‌رسید. »(2)


از جلسات به یادماندنی مرحوم طبسی (ره) ، سخنرانی ایشان در روز مبعث در اثبات خاتمیت نبی مکرّم اسلام (ص) در همدان بود که با حضور مسلمانان و اقلیت یهود و نصاری که از پیش دعوت شده بودند، ایراد گردید. در آن روز، مردم مسلمان و یهود و نصاری به قدری گریستند که وصفش نتوان کرد. (3)


ایشان در این دوران علاوه بر فراگیری علوم حوزوی، به تزکیه و تهذیب نفس برای رسیدن به کمالات معنوی همت گماشت و روز به روز پله‌های ترقی و کمال را یکی پس از دیگری پیمود و به همین خاطر، آوازه شهرتش در جهان اسلامی پیچید و همگان را شیفتة بیان سحرآمیز خود کرد.


مقابله با رضاخان
شیخ غلامرضا واعظ طبسی در طول دوران فعالیت خود به عنوان یک خطیب اسلامی چند سالی را در عراق ، شامات و عربستان به سر برد و در آن بلاد به روشنگری درباره معارف اهل بیت (ع) پرداخت. بازگشت او که در طی این مدت به خطیبی نامدار تبدیل شده بود به ایران با روی کار آمدن رضاخان همزمان شد.


در آن ایام پهلوی اول حاکم مطلق‌العنان ایران گردیده و به عنوان مجری سیاست‌های استعمار پیر، دین زدایی و مخالفت با مظاهر دین و مذهب را در رأس برنامه‌‌هایش قرار داده و مخالفت با مجالس سوگواری امام حسین(ع)، کشف حجاب و تغییر لباس و هر آنچه که مربوط به دین می‌شد، از برنامه‌های او بود.


شیخ غلامرضا با مشاهده این وضعیت به عنوان عالمی آگاه و متعهد و سخنرانی دلسوز و بی‌باک مقابله با این هجمه‌ها به دین را وظیفه خود دانست و در این راه گام نهاد. او از عطیه‌ای که خداوند به او عنایت کرده بود، یعنی فصاحت و شیوایی کلام و بیان به عنوان اسلحه‌ ای مؤثر در راه حفظ دین و مقابله با اقدامات ضد دینی رضا خان به کار گرفت و با سخنرانی‌های پرشور خود در مشهد مقدس و سایر شهرها افکار را روشن و دل‌ها را بیدار کرد.


این وضعیت به مزاج رضاخان خوش نیامد و به همین دلیل اقداماتی را انجام داد تا سفر وی از مشهد به تهران که در مهرماه سال 1315 شمسی شروع شده بود به پایان نرسد. گویا رضا خان می‌دانست که اگر پای شیخ غلامرضا واعظ به تهران برسد، شور و انقلابی را ایجاد خواهد کرد که اگر برنامه‌های او و اربابانش را به طور کامل از بین نبرد، حداقل بسیاری از مردم را روشن خواهد کرد و بدین گونه در کار او خلل ایجاد خواهد شد. برهمین اساس دستور حذف او را نیز به مانند بسیاری از مخالفان خود صادر کرد. بدین گونه بود که سفر شیخ غلامرضا طبسی (ره) از مشهد به تهران به پایان نرسید و او در نزدیکی سبزوار دار فانی را وداع گفت و به سرای باقی شتافت.


پیکر پاک آن مرحوم نیز روز بعد به مشهد مقدس انتقال داده شد و در حالی با احترام خاص در مقبره پیر پالان دوز، در مجاورت حرم ملکوتی حضرت ثامن الحجج (ع) به خاک سپرده شد که در میان علماء و دانشمندان این امر منتشر شده بود که شیخ غلامرضای طبسی (ره) ‌را چیز خور کرده‌اند.»(4)


گفتنی است که حضرت آیت الله حاج شیخ عباس واعظ طبسی ( دامت برکاته ) ، تولیت عظمای آستان قدس رضوی و نماینده معظم ولی فقیه در خراسان بزرگ و مدیر عالی حوزه علمیه خراسان خلف صالح و فرزند برومند آن خطیب یگانه دوران می‌باشند.

------------------------------------
پی نوشت :
1. نشریه حرم، شماره 79، به نقل از آیت الله مرعشی نجفی (ره)
2. نشریه حرم، شماره 79، به نقل از آیت الله اراکی(ره)
3. آثارالحجة، ج 2، ص 134.
4. نشریه حرم، ش 79، ویژه میقات الرضا(ع) ، صص 10 ـ 13.