نگاهی به غیرت و غیرت ورزی؛
با آنکه باورها و عقایدمان خیلی زودتر از آنکه فکرش را بکنیم، عوض شده و واژهها در گذر اندکزمانی در ذهنمان رنگ باخته و ما را مانند هر پدیده دیگری در این دوره بین سنت و مدرنیته رها کرده است، هنوز هم تعریف همه ما ایرانیها از واژگانی مانند ناموس و غیرت یکسان است؛ اگرچه در نظر بسیاری نشانه تحجر و عقبماندگی باشد. در سالروز ولادت حضرت ابالفضل العباس(ع)، مرد غیرتمند صحرای کربلا، به بررسی این صفت پسندیده می پردازیم.
غیرت، صفتی ستوده است
اگرچه در فرهنگ دهخدا «غیرت» بهمعنای رشک و حسد مردانه آمده، اما دراصطلاح عرفی به تلاشی مثبت برای نگهداری آنچه حفظش ضروری است، گفته میشود. این صفت در شکل مطلوبش از شجاعت، بزرگمنشی و قوتنفس انسان سرچشمه میگیرد و از ملکههای شریفه نفسانی در انسان است.
غیرت سه گانه
هرگاه صحبت از غیرت میشود، بیاختیار این واژه ناموس است که به ذهن میآید ولی حقیقت این است که غیرت را میتوان به تعداد پدیدههایی که نزد آدمی تقدس و حرمت دارد، گسترش داد که در اینصورت از مرز شمارش فراتر خواهد رفت اما به?طورکلی میتوان همه پدیدههای مقدس را درقالب دین، ناموس و آبرو و میهن خلاصه کرد؛ درنتیجه، غیرت به سه نوع دینی، ناموسی و ملی تقسیم میشود.
غیرت دینی، به این معناست که انسان مسلمان به کیان اسلام و آنچه بدان مربوط میشود، حساس باشد و با تمام توان در اثبات و اجرای آن بکوشد و از کوچکترین خدشه و تعرضی به آن جلوگیری کند. بر این اساس، جهاد، امربهمعروف و نهیازمنکر، سفارش به حق و صبر، تعلیم و تعلم و... را میتوان درزیرمجموعه غیرت دینی قرار داد.
غیرت ناموسی و ملی هم بهمعنای آن است که نفس آدمی بهسبب امیال و خودخواهیهایی که دارد، تلاش کند از اموری دفاع نماید و آنها را از گزند دیگران و گاه رقیبانش حفظ کند؛ اموری که به آنها وابستگی و نسبت خاصی دارد مانند خانواده یا مرزوبومش. میزان و نوع این غیرت برحسب نوع تربیت، آموزش، سلیقه، محیط و... در بین انسانها متفاوت است.
حد و مرز غیرت کجاست؟
همه ما به این باور رسیدهایم که تغییرات سبک زندگی، روابط خانوادگی و شرایط اقتصادی و اجتماعی در این روزها باعث شده است که بسیاری از بایدهاونبایدها تغییر کند و درنتیجه رفتارهایی که در دهههای گذشته نماد غیرت محسوب میشد، این روزها دیگر به شدت و قوت خود باقی نماند؛ بهویژه در خانوادههایی که خود را متمدن میدانند.
متاسفانه در این میان، خانواده بهعنوان یک مفهوم مقدس، برای برخی بیارزش شده و خوی حیوانی، غلبه چشمگیری بر خوی انسانی یافته و با نام آزادی انسان، هرزگی رواج یافته است.اما آنچه دین از ما خواسته، رهایی از افراطوتفریط است. از یکسو نباید بیحجابی و بیغیرتی را رواج داد که این موجب بیحیایی و نابودی غیرت انسانی و دینی میشود.
همانگونه که امام علی(ع) بیش از 1400سال پیش در این زمینه هشدار دادند: «ای مردم عراق! خبردار شدم که زنان شما در خیابانها به مردان تنه میزنند. آیا حیا نمیکنید؟»(کافی(ط-الاسلامیه)، ج5، ص 537)
در روایات بهجامانده از اهلبیت(ع) هم هشدارهایی درباره بیغیرتی مردان و بیحیایی زنان در دورههای آخرالزمان میخوانیم که مردان و زنان همانند هم در خیابانها میگردند؛ مردان خود را با طلا میآرایند و لباسهای ابریشمی میپوشند و زنان با لباسهای مردانه جلوهگری میکنند و پوشش حیا از آنها گرفته شده است و از دیگر نشانههای آنها این است که در جامعه آنان لباسهایی عرضه میشود که وقتی زنان آن را میپوشند، در عین پوشش برهنهاند و اراذلواوباش بر مردم شریف و آزاده برتری دارند و جای حلال و حرام خدا عوض شده است و ارزشهای انسانی رنگوبو باخته.
غیرتی که خدا آن را دوست ندارد
از سوی دیگر هم، نباید با تعصبهای بیجا، زن را از حضور در اجتماع منع کرد و او را موجودی کمارزش و کماهمیت دانست و در خانه زندانی کرد که در اینباره هم از امام علی(ع) حدیثی داریم که میفرمایند: «بپرهیزید از غیرتمندی در غیرموضع غیرت(افراطیگری و سختگیریهای نابجا) که همانا این کار، زن پاک و صالح را به مریضی و آلودگی فرامیخواند.» (نهج البلاغه(صبحی صالح)، ص 405 ، از نامه 31)
نقل شده است که شخصی به امام موسی کاظم(ع) عرض کرد: «همسرم و همسر ابنمارد برای شرکت در مجلس ختم از خانه خارج شدند و من آنها را از این کار نهی کردم. همسرم به من گفت: اگر این کار حرام است، ما را نهی کن تا ترکش کنیم و اگر حرام نیست، پس چرا ما را نهی میکنی؟» امام در پاسخ آن مرد فرمودند: «از چیزی که حق آنهاست، از من سوال میکنی؟ همانا پدرم امام صادق(ع)، مادرم و امفروه، همسر دیگرشان را میفرستادند تا حقوق اهل مدینه را ادا کنند، به مراسم? و عیادت بیماران بروند و...» (تنقیح المقال، ج 3، قسم 2، ص 76.)
گفتیم که غیرت از فضایل اخلاقی و پسندیده و سفارششده است ولی برخلاف سایر فضایل که فزونی در آنها موجب رسیدن به مرتبه بالاتری از تقرب به درگاه الهی میشود، اگر این صفت ستودهشده از حد و اعتدالش بگذرد، مرد را به اهل خود بدگمان میکند، به طوری که بر آنان سخت و تنگ میگیرد و پیوسته درصدد تجسس در مسائل نهانی و درونی آنان برمیآید.
غیرت ابالفضلی
یکی از مهمترین عنصری که انسان را ودار به دفاع از حق می کند، غیرت است.
نیروی محرکه وجود انسان در برابر ستم، ظلم و تجاوز به نوامیس الهی است.آن کس که شعله غیرت وجودش را روشن کرده است، در برابر ناحق بی تفاوت نمی نشیند و تا پای جان پیش می رود. گذشته از این غیرت نشان عفت شخص است و به تعبیر امام علی علیه السلام: عفت مرد به مقدار غیرت اوست. (نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 477 ، حکمت 47)
حضرت باب الحوائج این صفت والا را به حد کمال دارا بودند و غیرت به وجودش سرافراز است. گر چه کربلا تجلیگاه غیرت بود و غیورترین مردان تاریخ شکوه غیرت را در آنجا به نمایش گذا شتند ولی غیرت عباس بن علی علیه السلام در دفاع از حق برجستگی دیگری داشت، آن بزرگوار در دفاع از حریم ولایت آنچنان جانبازی نشان داد که تاریخ نمونه ای برای آن ندارد.
غیرت اباالفضل علیه السلام به حدّی بود که نمی توانست ناملایمات را تحمّل نماید، در هنگام مسافرت به فرمان امام حسین علیه السلام، مراقب سوار کردن و پیاده کردن بانوان بود، در آن محیطی که عبّاس علیه السلام به این وظیفه مشغول بود، کسی جرأت نمی کرد، نزدیک ایشان برود.
در حقیقت عبّاس(علیه السلام) برای امام حسین(علیه السلام) به منزله حضرت علی(علیه السلام) برای پیغمبر (صلی الله علیه و آله) بود و هیچ نیرویی غیر از عبّاس(علیه السلام)، روح مدیریت و شهامت و صلابت و شجاعت و غیرت او را نداشت که این قافله را اداره کند و به سر منزل مقصود برساند، با این غیرت وارد شریعه شد و آب نخورد و برگشت، تا حضرت ابالفضل(علیه السلام) بود، لشگر بنی امیه جرأت توجه به خیمه ها را نداشت. این بود که بعد از کشته شدن او ترس از دلهای اعراب برداشته شد و جسورانه مرتکب فجایعی شدند و به طرف خیام حمله کردند، تا آن روز را به ننگ ابدی برای خود یادگار سرمدی گذاشتند و ابواب لعن و طعن را برای همیشه بر روی خود باز نمودند. (زندگانی قمر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس علیه السلام ، ص50.)