یادداشتی در بزرگداشت میلاد امام حسین(ع)؛
«امام حسین(علیه السلام) را فقط نباید به جنگ عاشورا شناخت. آن یک بخش از جهاد امام حسین(علیه السلام) است. امام(علیه السلام) را در امر به معروف، نهی از منکر، شرح مسائل در منی و عرفات -که خطاب به علما و نخبگان بود- و سخنان ایشان در مسیر کربلا، می شود تبیین کرد.»
(رهبر معظم انقلاب در دیدار با سپاه ولی امر، 88/5/5)
ماه شعبان رسیده است و برکات آن از آغاز پیداست. اولین آن ها، میلاد امام حسین(علیه السلام) است. امامی که همچون دیگر ائمه هرلحظه از حیاتش درس زندگی است و به همین خاطر دریغمان آمد تا پیامی هرچند کوچک از حرکت بزرگ آن امام(علیه السلام) برای طلاب و اساتید گرامی عرضه نداریم.
حضرت امام حسین(علیه السلام) یکی از اهداف خود را حفظ هنجارهای راستین اسلام بیان می کنند. اما این «حفظ و اقامه ارزش ها» چگونه باید در جامعه پیاده شود؟ نسل امروز چه دریافتی از عاشورا دارد؟ آیا تنها یک دریافت احساسی از این نهضت کافی است؟ نقش یک طلبه در این میان چیست؟
متاسفانه امروزه با رشد روزافزون رسانه های غربی و انحرافی، هرروز شبهه ها درمورد تشیع بیشتر می شود و در مقابل آن نیاز به یک طلبه آگاه نیز در جامعه بیشتر احساس می شود. از میان پیام های بی شماری که عاشورا می تواند برای یک طلبه داشته باشد، آنچه که به نظر مهمتر میآمد را در این مرقومه ذکر کرده ایم:
1.احیای سنت های اسلامی به وسیله امر به معروف و نهی از منکر
با روی کار آمدن یزید، پرده های نفاق و کفر برداشته شد و فساد جاهلیت مانند زخمی بر تن اسلام سرباز کرد.
چنانچه مسعودی می نویسد: «یزید مردی عیاش بود. پرندگان شکاری و سگ و میمون و یوز نگه می داشت و میگساری می کرد. در ایام وی، غنا در مکه و مدینه رواج یافت و لوازم لهو و لعب به کار می رفت». در جایی دیگر می گوید: «فرعون در رفتار با مردم از او عادل تر بود و منصفانه تر عمل می کرد». (مروج الذهب، جلد3، صفحه 77 و 78)
این ها مسائلی ساده نبود. چرا که اگر لحظه ای دیرتر علیه او قیام می شد، بنیان اسلام به خطر می افتاد. با این اوضاع امام حسین(علیه السلام) از مدینه به سمت مکه خارج شدند و در وصیتشان به به محمد بن حنفی فرمودند: «حقیقت آن که من از روی سرمستی و گردنکشی و فساد (علیه حکومت)خارج نشده ام و جز این نیست که خارج شده ام برای اصلاح در امت جدم. اراده دارم امر به معروف و نهی از منکر کنم و مطابق سیره جدم و پدرم رفتار کنم». (شیخ مفید، الارشاد، صفحه 302)
یکی از پیام هایی که می شود از نحوه امر به معروف و نهی از منکر امام(علیه السلام) دریافت کرد این است که ایشان برای اصلاح دین، حتی از جان خود و خاندان خویش دریغی نداشتند و این نبود که بخواهند با مصلحت سنجی و روشهای عوام فریبانه (چون امویان) مردم را به اسلامِ نه چندان خالص نزدیک کنند. بلکه بدون هیچ مصلحت سنجی عوامانه راه حقیقت را نشانه رفتند و به مردم نمایاندند.
2. مبارزه با بدعت ها:
یکی از انحرافاتی که پس از رسول خدا(ص) در زندگی دینی مردم ایجاد شد، بدعت هایی بود که در دین اسلام توسط برخی از حکام به وجود آمد. این بدعت ها در زمان یزید به اوج خود رسیده بود و امام با حرکت جهادی خود، ریشه بسیاری از این بدعت ها را خشک کرد.
آن حضرت پس از ورود به مکه، نامه ای به سران قبائل بصره فرستادند و طی آن چنین نوشتند: «اینک پیک خود را با این نامه به سوی شما می فرستم. شما را به کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) دعوت میکنم. زیرا در شرایطی قرار گرفتهایم که سنت پیامبر(ص) به کلی از میان رفته است و بدعتها زنده شده است».(طبری، تاریخ الامم و الملوک، جلد6 ، صفحه 196)
3. بازتعریف نقش زن
پس از ظهور اسلام و گسترش آن، نقش جدیدی برای مقام زن توسط اسلام تعریف شد. نقش حضرت خدیجه(س) و فداکاری های این بانوی بزرگوار که با صبر و ایثار به یاری ولی خود شتافت، از یک طرف و از طرف دیگر نقش بی بدیل حضرت زهرا(س) در شناسایی و شناساندن ولی خدا، نشانی از این نقش مهم است.
با این وجود پس از انحرافاتی که توسط منافقان در اسلام شکل گرفت دوباره زن به حاشیه رفت و سایه ی تعصب جاهلیت بر آن افکنده شد. با قیام حضرت امام حسین(علیه السلام) و نبرد عاشورا، روحیه ی حماسی یک زن در صبوری و ایثار، در ثبت و تبلیغ نهضت و در خلق حماسه ای جدید، دوباره جان گرفت. این بار همان جلوه زن کامل که در حضرت زهرا(س) تابیده بود، از جهتی دیگر بر دختر گرامی ایشان درخشید و تاریخ را با ثبت عاشورا نورانی کرد.
4. صبر در برابر نامرادی ها
یکی دیگر از مسائلی که کربلا را ماندگار کرده است، روحیه صبر و مقاومت حضرت امام حسین(علیه السلام) و یاران ایشان است. حضرت در یکی از منزلگاه ها اینگونه می فرمایند: «صبر و مقاومت کنید ای بزرگ زادگان! چرا که مرگ شما را از رنج و سختی عبور می دهد و به سوی بهشت گسترده و نعمت های جاودان می رساند».
5. انجام بی درنگ تکلیف
امام حسین(علیه السلام) همچون دیگر ائمه(علیه السلام) جز به تکلیف عمل نمی کرد. در این راه نیز هیچ سدی یارای مانع شدن در برابر ایشان را نداشت.
حضرت وقتی می خواستند از مکه به سمت کوفه خارج شوند، در جواب ابن عباس که ایشان را از رفتن بر حذر می داشت، فرمود: «با آنکه می دانم تو از روی شفقت و خیرخواهی چنین می گویی، من تصمیم خود را گرفته ام (و دیگر چیزی آن را تغییر نمی دهد)».
امروز نیز اگر طلبه ای در زمینه های تبلیغ، تفسیر، قضا و تدریس احساس تکلیف کند و با مصلحت سنجی از عمل به آن بپرهیزد، راهی را غیر از مسیر امام(علیه السلام) برگزیده است و به این پیام تاریخی توجهی نکرده است.
-------------------------------
احمد رمضانی
از طلاب حوزه علمیه مشهد