همه ساله در 15 اردیبهشت یاد عالمی از بزرگان مکتب شیعه به نام شیخ صدوق زنده می شود و این می تواند فرصت مناسبی باشد تا با این شخصیت ماندگار تاریخ اسلام آشنا شویم:
تولد
در مورد زمان دقیق و محل تولد ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی معروف به «شیخ صدوق»، محدث و متکلم و فقیه شیعی چندان نمیدانیم، اما با توجه به اینکه پدرش مرجع مردم قم و اطراف آن بوده شکی نیست که در این شهر بزرگ شده است. به نوشتة نجاشی و دیگر معاصرانش، پدر او، که از داشتن فرزند ناامید شده بود، در نامهای به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) او را واسطه قرار داد تا در این باره دعا کند. استجابت این دعا بود که او را صاحب فرزندی کرد که محمد نام گرفت. شیخ صدوق خود به این مطلب افتخار میکرده است. (دانشنامة ایران و اسلام، ج 3، ص 431).
آغاز تحصیل
شیخ صدوق از کودکی، در قم، نزد محدثان آن شهر آغاز به استماع و یادگیری حدیث کرد. از مهمترین استادان او در این دوره میتوان پدرش و محمد بن حسن بن احمد بن ولید و محمد بن علی ماجیلویه و احمد بن علی بن ابراهیم قمی را نام برد. پس از آن بود که به ری مهاجرت کرد. تاریخ این مهاجرت مشخص نیست. (ابن بابویه، ثوابالاعمال، ص 15، 17، 40؛ ابن بابویه، الخصال، ص 429).
مهاجرت ها و سفرها
در 352 ق، برای دیدار با محدثان شهرهای گوناگون سفر آغاز کرد و به شهرهای نیشابور و توس و مکه و مدینه و از آنجا به عراق سفر کرد و در هر شهر که محدثی مییافت به محضرش میشتافت و از او حدیث میشنید و اجازة نقل حدیث میگرفت. مدتی در کوفه و بغداد ماند و هم از محدثان این شهرها حدیث شنید و هم خود حدیث نقل کرد. از کسانی که در این دوره از شیخ صدوق حدیث شنیدند میتوان شیخ مفید را نام برد(پاکتچی، ج 3، ص 63؛ ولایتی و دیگران، ج 1، ص 307-308).
در 354 ق، از عراق خارج شد و پس از مدتی اقامت در همدان به ری بازگشت. در 367 ق، بار دیگر از ری خارج شد و تا 368 ق در نیشابور ماند. پس از آن به ماوراءالنهر رفت و در شهرهای سرخس و مرو و مرورود و بلخ و سمرقند و فرغانه و نیز روستاهایی همچون اخسیکت و جبلبوتک به نقل و دریافت حدیث پرداخت. او در پایان عمر به ری بازگشت و در همان شهر وفات یافت (ابن بابویه، الخصال، ص 198).
اندیشهها و افکار
شیخ صدوق از نظر فکری پیرو مکتب اخباریان متقدم قم است که در تعریف مفاهیم و اثبات قضایای کلامی فقط بر روایات تکیه میکنند. این ویژگی هم در آثار فقهی و هم در آثار کلامی او دیده میشود. او در آغاز، «من لا یحضره الفقیه» را نوشته است که آنچه در این کتاب آورده فتوای فقهی اوست که با آوردن متن روایات با حذف سلسلة سند آنها بیان شده است. او در همة آثار خویش به متن روایت اکتفا میکند و از هرگونه اظهارنظر و استنباط خودداری میورزد؛ فقط گاه در چارچوب آنچه در روایات آمده است به رد برخی احادیث میپردازد. برای رفع تعارض میان روایات نیز او روشهای خاصی دارد (شیخ صدوق، لایحضرهالفقیه، ج 1، ص 234-235؛ شیخ صدوق، الاعتقادات، ص 47).
جایگاه
شیخ صدوق از دو نظر بسیار اهمیت دارد؛ یکی آنکه او از بزرگترین محدثان شیعه در عصر غیبتِ کبراست و از 250 محدث روایت نقل کرده و حدود 450 کتاب و رساله دارد که مبنای همة آنها روایت است، همچنین او یکی از کتب اربعه شیعه را، به نام «مدینة العلم»، نوشته است. ابنبابویه، همزمان با کلینی و پیش از شیخ طوسی، جمعآوری و تنظیم و دستهبندی روایات شیعه را آغاز کرد و بدین ترتیب، مانع پراکندگی و از دسترفتن آنها شد (شیخ طوسی، ص 157).
اهمیت دیگر شیخ صدوق در تبیین عقاید شیعی و طرحریزی نظام عقیدتی و کلامی شیعه در پرتو روایات امامان شیعه است. در سفرهای بسیارِ خود عقاید شیعه را برای مردم تبیین میکرد و گاه برای تأکید بر مطلب کتابی مینوشت. بسیاری از کتابهای او در این سفرها خطاب به مردم این شهرها یا در پاسخ به پرسشهای ایشان نوشته شده است.
او در پیریزی مرزهای عقیدتی میان شیعیان امامی با شیعیان زیدی و اسماعیلی، که در آن روزگار بسیار فعال بودند، نقش بسیار مهمی داشت. همچنین در تثبیت مسئلة اعتقاد به امام غایب و وضعیت شیعیان در عصر غیبت آثاری نوشت که از همة آنها مهمتر کتاب «کمال الدین و تمام النعم?» است؛ به همین علت او در رأس دیگر علمای اخباری قم مبارزهای بیامان با عقاید انحرافی و غلوآمیز در مورد امامان شیعه را رهبری کرد. این تلاش به تکفیر و شکست مقطعی مُفوّضه، که خود را نمایندگان جریان اصیل مکتب تشیع معرفی میکردند، در آن دوران انجامید. ابنبابویه تلاش کرد میانهروی در اعتقاد به امامان را نشان دهد؛ راهی که نه غلو و زیادهروی در حق ایشان باشد، نه کوتاهی و تقصیر. چندی بعد با تلاشهای شیخ مفید، در بغداد، مؤلفههای عقلانی معتزلی در کلام و عقاید شیعی راه یافت و به جریان مسلط در کلام شیعی تبدیل شد و کلام روایتمحور ابنبابویه از رونق افتاد (پاکتچی، همان، ص 64-65؛ ابن بابویه، منلایحضرهالفقیه، ج 1، ص 234-235).
آثار
آثار شیخ صدوق را میتوان به دو دستة آثار چاپی و خطی تقسیم کرد. از مهمترین آثار او میتوان بدین موارد اشاره کرد:
1. مدین?العلم، یکی از منابع پنجگان? حدیث شیعه که حجمی بیش از من لایحضرهالفقیه داشته است. این کتاب تا اوایل عصر صفوی در دسترس بوده است، اما علام? مجلسی با صرف اموالِ بسیار هم نتوانسته بدان دست یابد. با از میان رفتن این کتاب، منابع حدیث شیعه چهار کتاب شدند که به کتب اربعه معروفاند (شیخ طوسی، ص 157).
2. من لایحضره الفقیه، مشهورترین و بزرگترین کتاب ابنبابویه، پس از مدینةالعلم، که از کتب اربعة حدیث شیعه است. در این کتاب حدود 6 هزار حدیث نقل شده و بر اساس ابواب فقهی تدوین شده است. در این کتاب، بر خلاف روش کلینی، در سند روایت فقط نام نخستین کسی که روایت را از امام شنیده ذکر شده است. در عوض، ابنبابویه در بخشی الحاقی، که به «مَشیخه» معروف است، سلسلة سند خود به هر یک از آن راویان را بیان میکند. این مشیخه از مهمترین منابع رجالی شیعه است. من لایحضره الفقیه را ابنبابویه در شهر ایلاق، در نزدیکی تاشکند کنونی، نوشته است (ولایتی، نقش شیعه، ص 343؛ دانشنامة ایران و اسلام، همان، ص 432).
3. عیون اخبار الرضا، دربارة زندگی و احادیث روایتشده از امام رضا(ع) که به درخواست صاحب بن عباد، وزیر دیلمی، نوشته شده است.
4. معانی الاخبار، در این کتاب، حدیثهایی که ابهامات آیات و روایات را توضیح دادهاند جمعآوری شده است.
5. امالی، مجموعة درسها و سخنرانیهای ابنبابویه است که شاگردانش آن را تحریر کردهاند.
6. علل الشرایع، در آن احادیثی که فلسفه و علل احکام را توضیح میدهند جمعآوری شده است.
7. کمالالدین و تمام النعمة، دربارة امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و غیبت او و وظیفة مردم در زمان غیبت است. ابنبابویه در مقدمة این کتاب نوشته که امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در خوابی به او فرمان داده است که این کتاب را بنویسد. این کتاب در نیشابور نوشته شده است. (آقابزرگ طهرانی، ج 21، ص 97).
8. الاعتقادات، در این کتاب آنچه را هر شیعی باید بدان اعتقاد داشته باشد برشمرده است. شیخ مفید در کتاب تصحیح الاعتقاد حاشیهای بر این کتاب نوشته و در مواردی آن را نقد و رد کرده است. این کتاب بهخوبی شیوههای متفاوت مکتب اخباری قم و مکتب عقلانی بغداد در کلام را و نتایج مترتب بر این شیوههای متفاوت را نشان میدهد (دانشنامة ایران و اسلام، همانجا).
--------------------------------------------------------
منابع:
آقابزرگ طهرانی، الذریعةالیالتصانیفالشیعة، قم، مؤسسة اسماعیلیان، 1408 ق.
ابنبابویه، محمدبن علی، الخصال، بهکوشش علیاکبر غفاری، قم، 1362 ش.
شیخ صدوق، الاعتقادات، چاپ سنگی، تهران، 1300 ق.
شیخ صدوق، ثوابالاعمال و عقابالاعمال، بهکوشش محمدمهدی حسن خرسان، نجف، 1392 ق/1972.
شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، به تصحیح علیاکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، بیتا.
پاکتچی، احمد، «ابن بابویه»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج 3 ، 1369 ش.
دانشنامة ایران و اسلام، «ابنبابویه»، زیر نظر احسان یارشاطر، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ج3، 1355 ش.
شیخ طوسی، الفهرست، صححه و علق علیه سید محمدصادق آلبحرالعلوم، نجف، المکتبة المرتضویة، بیتا.
ولایتی و دیگران، تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، تهران، چوگان، ج 1، 1388 ش.
ولایتی، نقش شیعه در فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، تهران، امیرکبیر، 1389 ش.