یازدهم شعبان سالروز ولادت حضرت علی اکبر(ع) است که به عنوان روز جوان هم نامگذاری شده. به همین مناسبت برخی از فرازهای سبک زندگی این جوان نمونه و شاخص در تاریخ اسلام و ضرورت سبک زندگی دینی برای جوانان را مورد بررسی قرار دادیم.

الگوی جوان

 

تمام مورخان و مقتل نویسان بر زیبا بودن چهره حضرت علی اکبر(ع) و شباهت ایشان به پیامبر(ص) به لحاظ صورت و سیرت اتفاق نظر دارند. شیخ مفید در کتاب «ارشاد» دراین باره می‌نویسد: بنابر قولی حضرت علی بن الحسین(ع) روز عاشورا 19 سال داشت و از زیباترین مردم آن زمان بود. علامه مجلسی هم در این زمینه می‌نویسد: او در حسن و جمال و فضل و کمال مانند نداشت و به صورت شبیه ترین مردم به رسول خدا(ص) بود.


شیخ عباس قمی نیز در همین زمینه تصریح می‌کند: حضرت امام حسین(ع) هنگام به میدان رفتن حضرت علی اکبر(ع) به قامت رعنای او می‌نگرد و این گونه وداع می‌کند: «خداوندا؛ تو گواه باش بر لشکر یزید که فرزند رسول خدا(ص) و شبیه ترین مردم در گفتار و صورت و سیرت به آن حضرت، به سوی آنها می‌رود و هرگاه ما مشتاق لقای پیامبر(ص) می‌شدیم، به جمال او نظر می‌کردیم.»


یازدهم شعبان سالروز ولادت حضرت علی اکبر(ع) است که به عنوان روز جوان هم نامگذاری شده. به همین مناسبت برخی از فرازهای سبک زندگی این جوان نمونه و شاخص در تاریخ اسلام و ضرورت سبک زندگی دینی برای جوانان را مورد بررسی قرار دادیم.


علی اکبر؛ پسر بزرگ امام حسین(ع)
بنا بر قول مشهور حضرت علی اکبر(ع) در یازدهم شعبان سال33 ه.ق و در زمان خلیفه سوم به دنیا آمدند. جد پدری ایشان امیرالمومنین(ع) و مادربزرگ پدری‌شان حضرت فاطمه زهرا(س) هستند. پدرشان امام حسین(ع) و مادر ایشان لیلا از قبیله ثقفی است.


درباره ترتیب سنی حضرت علی اکبر(ع) و امام سجاد(ع) در بین مورخان اختلاف نظر وجود دارد. در کتابهای علمای مشهور متقدم شیعه، حضرت علی اکبر(ع) فرزند بزرگ امام حسین(ع) و حضرت امام سجاد(ع) پسر کوچک‌تر آن حضرت معرفی شده‌اند. گروهی که ایشان را پسر بزرگ حضرت امام حسین(ع) می‌دانند، معتقدند حضرت علی اکبر(ع) همسر و فرزند نیز داشته‌اند، اما اینکه نام همسر یا فرزندان ایشان چه بوده، در تاریخ نیامده است. نقل مشهور، سن ایشان را هنگام کربلا 27 سال ذکر می‌کند.


اشبه الناس به پیامبر(ص)
شهادت حضرت علی اکبر(ع) و نحوه مواجهه امام(ع) با این واقعه و جمله ای که در این زمینه بیان کردند، نشان دهنده علاقه ویژه حضرت امام حسین(ع) نسبت به ایشان است. 
طبق نقلی، زمانی که حضرت علی اکبر(ع) قصد داشتند عازم میدان جنگ شوند، حضرت سیدالشهدا(ع) فرمودند: «خداوندا تو گواه باش بر لشکر یزید که فرزند رسول خدا(ص) و شبیه‌ترین مردم در گفتار و صورت و سیرت به آن حضرت به سوی آنها می‌رود. هرگاه ما مشتاق لقای پیامبر(ص) می‌شدیم، به جمال او نظر می‌کردیم.


حضرت علی اکبر(ع) در جوانی با ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری خود نگاه انبوه جوانان را به سوی خود جلب می کرد. آنچه در این فراز از داستان او گفته می شود، نکته هایی است که بی تردید با مطالعه و رد شدن تاثیری بسزا نخواهد داشت، از این رو، باید از سرصبر و تامل بیشتر مطالعه و مرور کنیم و به خاطر بسپاریم.


ایشان صفات جد خود را می دانست، از این رو، هماره در آینه اخلاق ورفتار او نظر می‌کرد و خود را بدان صفات می آراست. به هنگام جوانی در میان جمع و با دوستان خود، گشاده رو و شادمان بود؛ ولی در تنهایی اهل تفکر و همراه با حزن بود. علاقه فراوانی به خلوت با خدای خود و پرداختن به راز و نیاز و گفتگو باخالق هستی داشت. در زندگی آسان گیر، ملایم و خوش خو بود، نگاهش کوتاه می نمود و به روی کسی خیره نمی‌شد. بیشتر اوقات بر زمین چشم می دوخت و با بینوایان و فقرا که از نظر ظاهری در جامعه و نگاه دنیا طلبان احترام چشمگیری نداشتند، نشست و برخاست می کرد، با آنان همسفره می شد و با دست خود دردهانشان غذا می گذاشت. اصالت‌های فکری واستواریهای روحی، وی را چنان کرده بود که هیچگاه و از هیچ حاکمی هراس نداشت.


هرگز عیب جویی نمی کرد و از مداحی نابجا و شنیدن چاپلوسی افراد دوری می کرد. تمامی انسانها را بندگان خدا می دانست و از تحقیرآنان خود داری می ورزید. در طول عمر خویش به کسی دشنام نداد و ناسزا نگفت. از دروغ تنفر داشت و صداقت و راستگویی شیوه همیشه او بود. بخشنده بود و آنچه به دست می آورد، به دیگران بویژه نیازمندان انفاق می کرد. هرگاه کسی هدیه ای به او تقدیم می کرد، با گشاده رویی می پذیرفت. اگر فردی مهمانی داشت و او را دعوت می کرد، می پذیرفت. به عیادت بیماران می رفت، هرچند خانه بیمار دردور افتاده ترین نقطه شهر باشد. در تشییع پیکر مردگان حاضر می شد و هیچ یار از دست رفته ای را تنها نمی گذاشت.


برای همسالان برادری مهربان و برای کودکان پدری پرمحبت بود ومسلمانان را مورد لطف و عطوفت خویش قرار می داد. امور دنیوی واضطراب های مادی او را متزلزل نمی ساخت.


زندگی حضرت علی اکبر(ع) ساده و بی پیرایه بود و در آن از تجمل، اسراف و تبذیر اثری دیده نمی شد. آنان که اخلاقی نیکو و فضایلی شایسته داشتند، همیشه مورد تکریم و احترام وی بودند و خویشاوندان از صله او بهره مند می شدند. از صبری عظیم برخوردار بود و از هیچ کس توقع و انتظاری نداشت.


در میدان رزم سلحشوری شجاع، نیرومند و پرتوان بود و انبوه دشمن هرگز او را بیمناک نمی ساخت. در اجرای عدالت و دفاع از حق، قاطع و استوار بود. به یاری محرومان و مظلومان می شتافت و در برابر ظالمان می ایستاد تا حق را به صاحبش برنمی گردانید، آرام نمی گرفت. به دانش اندوزی و فراگیری معارف اهمیت زیادی می داد و همواره پیروان خود را از جهالت و بی خبری باز می داشت.


به پاکیزگی و آراستگی علاقه ای وافر داشت و این صفت از دوران کودکی در او دیده می شد. از این رو هماره برتمیزی لباس و بدن اهتمام می ورزید.


بسیار فروتن بود و از تکبر نفرت داشت و اکثر اهل جهنم راگردن فرازان و سرکشان می دانست. نه تنها برانسانها بلکه برحیوانات نیز شفقت داشت و با مهربانی و ملایمت و انصاف با آنان رفتار می کرد.(مجله فرهنگ کوثر، خرداد 1379، شماره 39)


با این ویژگیهای روشنی آفرین به خوبی می توان او را شناخت، وی علی اکبر پسر بزرگوار امام حسین(ع)است. جوانی زیبا که همانند جد خود رسول خدا(ص)در سیرت، سپید و در صورت، آسمانی می نمود و هماره یاد و نام پیامبر(ص) از چگونگی سخن گفتن و یا راه رفتن و دیگر برخوردهای اجتماعی اخلاقی او می تراوید. از این رو، امام حسین(ع) او را شبیه ترین مردم حتی نسبت به خود در خلقت وآفرینش، اخلاق و صفات روحی، گفتار و آداب اجتماعی به رسول خدا(ص) معرفی می کرد.(موسوعة کلمات الامام الحسین(ع)، ص 360.)


آنان که با صورت دلربای پیامبر(ص)و صدای پرچاذبه آن حضرت آشنا بودند، آنگاه که علی از پشت دیوار زبان به سخن می گشود، گویی صدای رسول اکرم(ص)را می شنیدند.


گاهی که اباعبدالله(ع) برای صوت قرآن جد عزیزش دلتنگ می شد، به علی می فرمود: علی جان! برایم قرآن بخوان تا از آن لذت و بهره برم.( مصائب امام حسین(ع)، ص 108.)


کلام شیرین، بیان روان، ادب بسیار در برابر پدر و مادر، اطاعت بی چون و چرا از مقام ولایت و دلدادگی به حقیقت، برگی دیگر از زندگانی زرین علی اکبر بود. این ویژگی‌ها چون با فروتنی او همراه می شد، نگاه تحسین آمیز همگان را به دنبال داشت.


پس از این جهت ایشان می‌توانند الگوی همه، بویژه جوان‌ها باشند و به درستی تولد ایشان به عنوان روز جوان نام‌گذاری شده است.

سبک زندگی غربی مرسوم شده
اما در جامعه کنونی ما با وجود همه تلاش های صورت گرفته، سبک زندگی غربی در زندگی برخی جوانان رایج شده و سبک زندگی اسلامی در بین اینگونه جوانان مرسوم نیست.
سبک زندگی یک پدیده عمیق است. پس از انقلاب روش هایی در بخشی از جامعه‌ ما به وجود آمد که پس از مدتی حذف شد که دلیل آن تبدیل نشدن این روشها به سبک زندگی بود. این روشهای بعد از انقلاب در واقع نوعی مد بود نه سبک زندگی.


ارائه کم‌رنگ سبک زندگی دینی
از جمله عواملی که نقش بسیار اساسی در ارائه سبک زندگی دینی دارد، رسانه ها هستند که در حال حاضر رسانه‌های نوین و ساماندهی شده از سوی کشورهای غربی، خیلی روی جوانان ما تأثیرگذار هستند، زیرا از سوی جامعه دینی، چیزی فراهم نشده است تا به آنان عرضه شود. اگر از سوی جامعه دینی تلاش بیشتری برای عرضه سبک زندگی و الگوسازی صورت می گرفت، از تأثیرگذاری این رسانه‌ها کاسته می‌شد.


امروزه نسل جوان به دلیل نداشتن سبک زندگی دینی به سراغ سبک زندگی غیراسلامی می‌روند. در جامعه امروز ما نسلی که شیفته سبک زندگی غربی است اگر سبک زندگی دینی به او ارایه شود و در کنارش الگویی قرار بگیرد، بی‌گمان به آن سمت جذب خواهد شد؛ زیرا سبک زندگی دینی به فطرت نزدیک‌تر است. اما متأسفانه جوان امروز ما وقتی زندگی شخصی برخی ها را به عنوان الگو نگاه می‌کنند، می‌بینند آنها به نوعی مروج سبک زندگی غربی هستند.


از طرفی دیگر رسانه‌های ما هم سبک زندگی غربی را ترویج می‌کنند، اینها باعث می‌شود جوان به سراغ آن سبک برود.


در این میان، حوزه های علمیه و روحانیون نقش قابل ملاحظه ای را در این عرصه بر عهده دارند. چرا که آنان با ارتباطی که با جوانان و عموم مردم از طریق مساجد، منابر و سطح جامعه دارند، می توانند با ارائه سبک زندگی سالم و شایسته دینی و معرفی الگوها و چهره های اسلامی در این جهت گام مؤثری بردارند.